این‌جا بوی مداد می‌دهد و کاغذ کاهی

گاهی چیزهایی معمولی می‌نویسم...

این‌جا بوی مداد می‌دهد و کاغذ کاهی

گاهی چیزهایی معمولی می‌نویسم...

۲ مطلب با موضوع «📝 چند خطی از» ثبت شده است

🌺 🌺 گاهی همین شلختگی‌هاست که می‌شود نشان معروفیت جایی. تجربه نشان می‌دهد همیشه هم شیک بودن عامل موفقیت نیست.
دیوار ورودی کافه مهم‌ترین جایی‌ست که آدم‌ها کنارش می‌ایستند و عکس می‌گیرند. از آدم‌هایی که دیوار برای‌شان جذاب است می‌شود فهمید چه کسانی اهل طنجه نیستند.
دیوار را که رد کنی ناگهان پله‌هایی سبز می‌شوند که طبقه به طبقه آدم را به سمت پایین هدایت می‌کنند. پایین جایی‌ست نزدیک ساحل. جایی که می‌شود تا هر‌جا چشم کار می‌کند آبی دریا را دید. آن هم درست در جایی که دریای مدیترانه و اقیانوس اطلس به هم می‌رسند، در جبل الطارق.
هوا که مثل امروز خوب باشد می‌شود جنوب اسپانیا را دید و هم‌چنین جنوب پرتغال را که همسایه‌های تاریخی طنجه هستند. همین چشم‌انداز است که کافه هافا را چنین پرطرفدار کرده، وگرنه این صندلی‌های شکسته و نه‌چندان تمیز پلاستیکی و میزهایی که لق می‌زنند، مطمئنن دلیل مناسبی برای رونق یک کافه نیستند‌.

🔸 چند خط دوم

#منصور_ضابطیان

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۰۱ ، ۱۲:۴۵
اول شخص

🌺 🌺 دیگر موقع آن رسیده بود که من آخرین تیرهای ترکش خود را رها کنم. استوار و آماده به حمله ایستاده بودم. خیره به او نگریستم و می‌کوشیدم کوچک‌ترین ارتعاش‌های روح او را احساس کنم. زن ابروهایش را در هم کشید، لبانش را نیمه باز کرد. می‌خواست دروغی بخندد، خنده در لبانش خشک شد. دیگر نمی‌توانست مرا تحقیر کند و به بازی بگیرد، اما زبانش هنوز در اختیارش بود. گفت: عجب داستان شیرینی! و هیچ‌کس این زن را نمی‌شناسد؟

🔸چند خط اول

#بزرگ_علوی

۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۰۱ ، ۱۶:۲۲
اول شخص